شعر زیبای ویکتور هوگو شاعر و رمان نویس بزرگ فرانسوی و صاحب رمان معروف “بی نوایان” در وصف پیامبر اسلام(ص):
آنچنان با وقار و شکوهمند بود که به ملامت کسی بر نمی خاست.
چون در کوچه ها قدم میزد رهگذران از هر سو سلامش می کردند و او با مهربانی پاسخ می داد…
«..شصت و سه ساله بود که ناگاه تبی بر تنش راه یافت. آنگاه پرچم اسلام را به علی سپرد و گفت خدایی جز خدای یگانه نیست. من پیامبری هستم که نور ناکامل عیسی را کامل کردم.
شب هنگام فرشته مرگ به در خانه پیامبر آمد و او رخصت داد…
پیک خدا که داخل شد…
حاضران دیدند که برقی شگفت در نگاه پیامبر درخشیدن گرفت
همانند نوری که روز میلاد در چشم‌هایش داشت…»✔️ شعر ویکتور هوگو در مورد پیامبر اسلام به زبان فرانسه
