علم و دین

با خود بیگانگی یا از خود بیگانگی

تحقیق دانشجویی

اعضای گروه:ابراهیم پور-حاتمی- لنگرودی-جلیلی-سعیدی

استاد : دکتر محمودرضا قاسمی

دانلود pdf  تحقیق از خودبیگانگی 

چکیده:

بررسی مفهوم از خودبیگانگی واژه (alienation) که در زبان فارسی غالبا به از خودبیگانگی ترجمه شده است، در فلسفه غرب سابقه طولانی دارد.

هگل و از خودبیگانگی

در فلسفه هگل دست یافتن به دانش حقیقی (دانش مطلق ) به معنای بازیافتن خویشتن است. اما به اعتقاد او این یگانگی با پیوستن انسان به خویشتن خویش حاصل می شود، نه با بیرون آمدن از خویشتن. هگل بر این باور است که اندیشه باید بر پای خود بایستند و متعلق خود دانسته عین و در نتیجه، دانش مطلق، حاصل شود. اما جذب دانسته در داننده به این معناست که داننده ساختگار دانسته را بشناسد و از آنچه در درون آن می گذرد سر در آورد . بنابراین، مفهوم بی خویشتنی در عصر جدید و به ویژه در دست هگل وارونه می شود. هگل مفهوم از خودبیگانگی را در حوزه های مختلف از جمله در حوزه دین به کار می برد و از مجموعه سخنان وی بر می آید که وی دین را یکی از عوامل از خودبیگانگی انسان به معنای منفی آن می داند. هگل می گوید: دو نوع قانون داریم: ۱ .قانون طبیعی؛ ۲. قانون وضع شده. وی دین را مجموعه ای از قضایا می داند که از ناحیه مرجعی وضع شده و ما ملزم به تبعیت از آن هستیم . هگل این وضع را (بریدن) یا (فصل شدن انسان از طبیعت خود می داند.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا