گزارش جلسه نقد کتاب «با هم بیندشیم» جلد 1و2 در پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی


به گزارش پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، جلسه نقد کتاب «با هم بیندشیم» جلد 1و2 با حضور نویسنده کتاب حجت الاسلام دکتر مسلم زمانیان و ناقدان دکتر حسین خنیفر استاد تمام دانشگاه تهران و حجت الاسلام دکتر محمودرضا قاسمی استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه علم و صنعت برگزار شد.
در ابتدای این جلسه دکتر خنیفر به بیان وضعیت فکری و فرهنگی محیط دانشگاهی و فضای ذهنی دانشجویان و معرفی ویژگی های نسل جدید و انتظارات آنها پرداخت تا متناسب با آن به ارزیابی کتاب مذکور بپردازد.
وی از جمله ویژگیهای دوران جدید را طغیانگری، تقدسزدایی، رخداد جنگهای نامریی، بارش فتنهها و امتزاج حقیقت و واقعیت برشمرده اما در نهایت عصر پیشرو را عصر بازگشت انسان به معنویت دانست، هر چند نمود و نمادهای معنویت متفاوت است.
خنیفر مزایای کتاب را طراحی مطلوب صفحات، پرهیز از اطناب مطالب و متکلم وحده نبودن آنها دانست. در بیان ضعفها و کاستیها در سه سطح روشی، صوری-ساختاری و محتوایی نظرات نقادانۀ خود را بیان نمود. در سطح صوری-ساختاری نداشتن فصل بندی منطقی و وجود اشکالات ویرایشی و ادبی و استفاده از جملات دستوری را از ضعفهای آن برشمرد.
در سطح روشی متن بر خلاف روش قرآنی روش تبذیری را از همان ابتدا بر روش تبشیری مقدم داشته و در انتقال معارف و مفاهیم نظری از ذکر مصادیق و داستان کمتر استفاده نموده است و در عین حال از حیث محتوایی ذکر بعضی مطالب را کمک به شبهه افکنی و القاء شبهه دانسته و برخی را دارای ابهام دانسته و باید به رفع ابهام آنها پرداخت و برخی مطالب از قوت لازم برخوردار نبوده و لازم است از متون قدیم و قوی خود بیشتر بهره گرفت.
دکتر محمودرضا قاسمی ناقد دوم کتاب، ابتدا به ذکر قوتهای کتاب پرداخته و بهرهگیری از روش پرسش محور را نوعی تنوع در ارائه مطالب دانست و یکی از اهداف کتاب را مشارکت دادن دانشجو در مباحث و ایجاد مفاهمه دانست. اما در نقد و ذکر کاستی و ضعفها از حیث صوری و ساختاری مدعی شد متن از فهرستبندی و سرفصلها، دارای منطق مشخصی نمیباشد. از حیث روشی و متدلوژی رویکرد حاکم بر متن را رویکرد جدلی و اقناعی دانست و از حیث محتوایی جای خالی رابطه ایمان و آرامش را ضروری دانست با توجه به اینکه کلید واژه جنبش های نو پدید دینی رسیدن به آرامش است .
در جمع بندی نهایی جلسه لازم دانسته شد در سطح صوری- ساختاری تامل مجدد در انتخاب سرفصلها و عناوین آنها صورت پذیرد، هدفگذاری آن شفاف شود و در غنا بخشیدن به محتوا از سنت متون قدیم و قویم خود استفاده بیشتری شود، در بهرهگیری از روش اقناع از شیوههای کارآمدتر و اثربخشتر اقناع استفاده شود.
در شیوههای ارتباطگیری با مخاطب و انتقال مفاهیم از کارشناسان متعدد،روشها و رویکردهای متعدد روانشناسانه، جامعهشناسانه و مدیریتی بیشتر استفاده شود.در آخر باید گفت در معرفی و برجستهسازی توانمندیها و ظرفیتهای اساسی دین در پاسخ به نیازهای اساسی انسان، تبیین لازم در کتاب صورت نگرفته است.